می دانی هر چیزی تاریخ مصرفی دارد. بایدپـذیرفــتــــ، بعضی چیزها جـاودانـ ه نیستند. احـسـاسـاتــــ هم . احسـاسـاتــــ من هـم. مـــن هـم شاید.
این را از ابتدا می دانستم و همیشه از هر چیز که تضمین می داد و تضمین می گــرفـتــ رو گــردانــ بــودمـ. شـاید اما خیلی وقت نیست که یاد گرفته ام که هر چیز تــازه در دستم بگیرم و چراغ را روشن کنم و بچرخانمش و به آن نگاه کنم به تــاریــخ مـصـرفـش. شاید همین است. من هستم و دنیایی کـــه در اطــرافم روبــه زوالـــ می رود. روز بـه روز....